استاد انصاریان در سخنرانی اول خود در حسینیه هدایت تهران در دهه سوم محرم 95 با اشاره به روایتی از مرحوم شیخ بهایی اظهار کرد: ظاهراً پیغمبر عظیم الشأن اسلام(ص) در یک سخنرانی برای مردم فرمودند: «اذا احب الله عبداً الهمه ثمان خصال»، هنگامی که خداوند مهربان یک بندهای را دوست داشته باشد، هشت خصلت به او الهام میکند؛ یعنی زمینه فهم این هشت خصلت را برایش فراهم میکند و برای آراسته شدن به این هشت خصلت هم به او کمک میدهد.
وی ادامه داد: با توضیح مهمی که شیخ بهایی دادند، انسان تقریباً به یک انسان کامل و انسان جامع تبدیل میشود. آنچه که خیلی مهم است ابتدای روایت است که هر گاه خداوند بندهای را دوست داشته باشد، به وی کمک میکند. چندی پیش، فرصت کردم که در آیات قرآن مجید تحقیقی کنم و ببینم آنهایی را که پروردگار عالم دوستشان دارد، چه کسانی هستند و خداوند از چه کسانی نفرت دارد؟
این مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: حدود ده آیه در قرآن وجود دارد که خداوند به بندگانش اعلام محبت کرده و تقریباً ده آیه هم در قرآن هست که پروردگار اعلام نفرت کرده است. از هر کدام یک نمونه را برایتان قرائت کنم. از جمله کسانی که پروردگار عالم در متن قرآن به آنها اعلام محبت کرده، اهل تقوا هستند. خیلی جالب است که پروردگار در این ده آیهای که اعلام محبت کرده است، در یک بخشی از این ده آیه ارزشهای اخلاقی بیان شده، که یک مورد آن، همین تقواست.
استاد انصاریان افزود: در فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمده است که «التقی رئیس الاخلاق»، یعنی اگر همه مسائل اخلاقی را یک گروه بدانیم، رئیس این گروه تقواست. اما تقوا به چه معناست؟ البته معنای تقوا گسترده است. ما سر قبر بزرگان که میرویم، قرآن و فاتحه میخوانیم و طبق روایاتمان به آنها میرسد و آنها برای ما دعا میکنند، در بین این اموات، چهرههای باعظمتی هستند که پروردگار عالم دعایشان را مستجاب میکند، خیلی خوب است که آدم به دنبال پشتوانههایی که برای انسان قرار داده شدند، بگردد و این پشتوانهها را هم برای دنیا و هم برای آخرتش سرمایه قرار بدهد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم افزود: در روایات آمده است که مردی خدمت سعید ابن جبیر آمد که از شیعیان خالص و ناب پاک اهل بیت(ع) بود که به دست حجاج هم به جرم محبت اهل بیت(ع) شهید شد. خود ایشان از تقوای بالایی برخوردار بود و دلیلش هم این بود که ایشان در کوفه در محیطی زندگی میکرد که این محیط به شدت تحت تأثیر فرهنگ بنی امیه بود. بنی امیه، یک ذره دین نداشتند و مخالف دین هم بودند و سعی هم میکردند مردم را از دین ببرّند.
استاد انصاریان ادامه داد: امام حسین(ع) برای روزگار بنی امیه یک سخنرانی دارند که فوق العاده است. ایشان میفرمایند: هر چه فساد در زندگی بشر ممکن بوده است، اینها زمینهاش را فراهم کردند، آدم تعجب میکند که چرا در کتابهای غیرشیعه که نویسندگانش هم مدعی اسلام و علم بودند اینقدر از معاویه و بنی امیه تعریف کردند. اینها حرفهای دروغ دیگران را که خود بنیامیه ساخته بودند برای تعریف کردن از بنی امیه قبول دارند ولی حرف حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) را قبول ندارند.
این مفسر برجسته قرآن کریم اظهار کرد: امام حسین(ع) میفرمایند: بنیامیه جانشینان پیغمبر(ص) بودند و حتی عالمان رده اول در کتابهایشان فتوا دادند که لعنت بر یزید جایز نیست، خب اگر لعنت بر یزید جایز نیست پس این لعنتهایی که در قرآن مجید بر ضد ظالمین ذکر شده جایش کجاست؟ اینگونه که علمای آنها میگویند، جای لعنت پروردگار فقط روی کاغذ است و شامل حال بنی امیه و شامل حال بنی عباس و دیگر ظالمان نمیشود. اگر لعنت کردن به یزید جایز نیست، پس به پایینترهای یزید به طریق اولی جایز نیست.
وی با بیان اینکه ایشان در روزگار بنیامیه شهید شد، عنوان کرد: سعید ابن جبیر و حجر ابن عدی در زمان بنی امیه شهید شدند. رشید حجری را بنی امیه کشتند و همچنین بنیامیه، کمیل ابن زیاد نخعی را در سن نود سالگی سر بریدند، در زندانهای بنیامیه بالای صد هزار زندانی به جرم شیعه بودن وجود داشته است که برای اینکه بار اقتصادی روی دولت نباشد، آرد زندانیها را با خاکستر قاطی میکردند و نان میپختند و به آنان میدادند. بسیاری از این افراد در زندان میمردند. اینها ظلم نیست که عدهای میگویند حق ندارید به یزید و به بنی امیه لعنت کنید.
این مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: این شهید بزرگ که از مفسران قرآن کریم هم بوده، شاگردان تفسیر بسیاری داشته و به شدت هم وابسته به حضرت زین العابدین(ع) بوده است. در اغلب تفاسیر هم نگاههای او به تفسیر آیات قرآن، ذکر شده که بنی امیه فقط یک مؤمن را نکشتند بلکه یک عالم و یک مفسر قرآن را کشتند. اینها این همه مؤمن را کشتند، آیا ظالم و جایز اللعن هم نیستند؟
استاد انصاریان با بیان اینکه قرآن در مسئله هدایتگری، فقط با دل اهل تقوا گره میخورد، اظهار کرد: آن کسی که اهل تقوا نیست از هدایت قرآن نمیتواند بهره کامل ببرد، یک روز بهره بردن و ده روز نبردن و پنج روز بهره بردن و یک سال نبردن، کار دنیا و آخرت ما را سامان نمیدهد، تقوا یعنی در کلیات آیات قرآن، یعنی چشم در فضای حرمت نهادن به پروردگار قرار بگیرد و دیگر این چشم کاری به کار هیچ نامحرمی نداشته باشد. همین مسئله اولین خصلت از هشت خصلتی است که پیامبر اسلام(ص) در این روایت بیان میکند و معلوم میشود خیلی مهم بوده که پیغمبر هشت مورد را که خواستند بشمارند این را جلو انداختند.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم در ادامه به بیان تعریف تقوا پرداخت و گفت: تقوا یعنی چشم در حریم حرمت خدا قرار بگیرد و دیگر هزینه نامحرم نشود. زبان در حریم ادب قرار بگیرد و مطلقاً در حق کسی بیادبی نکند. من گاهی برخی روایات راجع به زبان را که میدیدم خیلی تعجب میکردم اما الآن این تلفنهای همراه برایم خیلی روشن حل کرد که پیغمبر(ص) میفرماید: خداوند در قیامت، زبان بعضیها را از دهانشان اینقدر دراز میکند که اهل قیامت از روی زبانشان راه میروند و له میکنند.
وی ادامه داد: در روایاتمان داریم که ملائکه، نماز، روزه یا حج تمام شده بعضی از مردم را به طرف پروردگار میبرند که خداوند به فرشتگان بگوید در پرونده این نماز، این روزه، این حج و این انفاق مهر قبولی بزنید ولی پروردگار میفرماید: به صاحبش برگردانید که این عبادات کمترین ارزشی ندارد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «انما یتقبل الله من المتقین»، یعنی من فقط پرونده عبادت و مال و کارهای دیگر بندگانم را که اهل تقوا هستند قبول میکنم.
این مفسر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه لازم نیست ما حتماً تقوای انبیای الهی را داشته باشیم، اظهار کرد: حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند «اتقوا الله و انقل» یعنی تقوا داشته باشید گرچه کم باشد که همان مایه کم در همه جا به دادتان میرسد. وقتی یک عرب از سعید ابن جبیر پرسید تقوا را برای من معنی کن؟ به این عرب که شخص باسوادی نبود گفت که آیا اتفاق افتاده است که تو با این پیراهن بلند، گذرت برای رفتن به جایی به خارستان بیفتد؟ گفت بله، گفت خب یک بیابان پر از خارستان با این پیراهن تا روی پا چطوری رد شدی؟ چشمت را بستی و رد شدی؟ گفت نه، وقتی از چنین بیابانی رد شدم دو مواظبت داشتم که یکی مواظب پیراهنم بودم به نوک یک خار گیر نکند و پاره شود و دیگری مواظب پاهایم بودم که به ساق پایم و به مچ پایم خار فرو نرود، گفت تقوا همین است.