به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه جی پلاس، امروز بیستم بهمن ماه، در تقویم تاریخ انقلاب اسلامی وقایع مختلفی را در خود به ثبت رسانده است. سخنرانی مهندس بازرگان و اعلام سیاست ها و وظایف دولت موقت، تجمع طرفداران قانون اساسی، شاه و دولت بختیار در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) و درگیری گسترده میان همافران و دانشجویان نیروی هوایی با افراد گارد جاویدان از جمله اتفاق هایی است که در این روز به وقوع پیوسته است.
امام خمینی در این روز در دیدار با نمایندگان شورای هماهنگی اعتصابات، سازندگی، دوری از اختلاف پراکنی ها و تداوم انقلاب اسلامی را مد نظر قرار دادند. متن این سخنرانی در زیر آمده است:
«اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
از آقایان و خانمها تشکر بکنم که زحمت کشیدند و اینجا تشریف آوردند. و ما بحمد اللَّه در این نهضت این برخوردارى را داریم که با امثال شماها مواجه مى شویم که شما مسائل خودتان را به ما بگویید، ما هم دردهاى خودمان را به شما.
شما مى دانید که الآن ما، پس از اینکه ان شاء اللَّه دولت انقلابى هم تحقق پیدا بکند، راه بسیار دورى داریم براى ترمیم خرابیهایى که در این پنجاه و چند سال در مملکت ما به اسم «تمدن بزرگ»، به اسم آزادى کذا تحقق پیدا کرده است. اینها رفتند و فرار کردند و خزاین مملکت ما را یا به باد دادند، یا همراه بردند. و ما وارث یک مملکت درهم ریخته هستیم که تحقق صحت آن و ترمیم آن امکان ندارد الّا به تشریک مساعى همه قشرهاى ملت. اگر هر کس در هر مقامى هست در این مسأله کوشش نکند و بخواهد به عهده قشر دیگر بگذارد، این بار زمین خواهد ماند. خرابیها اندازه اى نیست که دولت بتواند ترمیم بکند، یا قشر یا اقشارى از ملت بتواند ترمیم بکند. این خرابیها بسیار است: در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ، در جهت ارتش، در جهات دیگر. و این با کوشش همه جانبه همه اقشار ملت باید ترمیم بشود. لهذا با اینکه شما سهم بزرگى دارید، این آقایان فرهنگیها و آقایان اعتصابیون و دیگران سهم بزرگى در این نهضت دارند، و این نهضت را این اعتصابات خیلى ثمربخش کرد، لکن ما حالا قدم اول را برداشته ایم. مثل اینکه یک مملکتى جنگزده باشد و اجانب در آن باشد، کوشش کنید اجانب را بیرون کنید. این قدم اول است.
قدم دوم، قدم سازندگى است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگى از حالا به بعد شروع مى شود. هر جاى این مملکت شما دست بگذارید خرابى هست. این ادارات دولتى را به واسطه اینکه اشخاصى که در رأس بودند بسیارشان اشخاص غیر صحیح بودند، و همین طور وزارتخانه ها و اشخاصى که در رأس بودند اشخاصى نبودند که ملى باشند، ادارات دولتى را تقریباً باید گفت اینها خراب کردند.
و همین طور شما ملاحظه مى کنید که وضع زراعت ما، که یکى از چیزهاى بزرگ مملکت است و اقتصاد مملکت ما بسته به اوست، اینها به اسم «اصلاحات ارضى» از بین بردند و الآن کشاورزى شما ورشکسته است و شما محتاجید به اینکه از خارج همه چیزها را بیاورید. و همین طور مراتع ما را از بین بردند و به غیر دادند؛ به اسم ملى ملت را از آن محروم کردند، و دامدارهاى ما از بین رفتند. این دامدارها، این کشاورزها، که در مَحالّ خودشان نتوانستند زندگى شان را ادامه بدهند رو به شهرستانها آوردند که اینجا یک کارى پیدا کنند. اینجا هم کارى صحیح نبوده است. خیر. از قرارى که من شنیده ام در خود تهران محله هاى بسیارى هست که این محله ها محله هاى زاغه نشین، چادرنشین و امثال اینهاست که این بیچاره ها در آنجا با وضع فلاکت بارى زندگى مى کنند.
باید همه این آقایان دست به دست هم بدهند، همه اقشار با هم اتحاد پیدا بکنند، و با کمال دلسوزى در این خرابه مشغول ساختمان بشوند. هر کس اهل اداره است مواظب باشد که در آن اداره مفاسدى که بوده تذکر بدهد به دولت. هر کس هر جا هست مَفسَده هاى آنجا را یادداشت کند تذکر بدهد، تا بلکه ان شاء اللَّه با کوششهاى زیاد این امور رفع بشود.
من از خداى تبارک و تعالى سلامت همه شما را خواستارم و امیدوارم که همه با وحدت کلمه، همه با هم این مسائل را حل بکنید. و اختلاف نظر، اختلافات صنفى، اختلافاتى که در ایران آنها انداختند بین مردم، اختلافات را و اینها را توجه کنید که برداشته بشود که دشمن شما از اختلاف شما نتیجه مى گیرد. و شما ملاحظه کردید که با این اتفاق کلمه اى که ایران پیدا کرد، این قدرتهاى بزرگ را به زانو درآورد به طورى که نتوانستند آنها شاه را هم نگه دارند. خداوند ان شاء اللَّه همه شما را توفیق بدهد و مؤید کند.
و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»
(صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۱۱۴-۱۱۶)
پزشکان و کارکنان بیمارستان سوم شعبان نیز از دیگر قشرهایی بودند که در این روز پر التهاب منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی خدمت امام رسیدند. ایشان در این دیدار تشریک مساعی همه قشرها را باعث پیروزی نهضت عنوان کردند. متن این سخنرانی به شرح زیر است:
«[بسم اللَّه الرحمن الرحیم]
آقایانى که در بیمارستان هستند بیشتر از سایر مردم مصیبتها را دیده اند، حتى از آنهایى که در خیابانها بوده اند. آنهایى که در خیابان بوده اند دیده اند که جوانى تیر خورد و افتاد لکن آنها که بالاى بستر او بوده اند دیده اند چه گذشته است. پدر و مادر او آمده اند لابد- اگر گذاشته باشند بیایند- آمده اند در بیمارستان و شما حال آنها را دیده اید. مصدومین را، مجروحین را، آنهایى را که کشته شده اند و برده اند که شما هم ندیده اید- همه در نظر خدا محفوظ است.
گناه این ملت این بود که مى خواست که اجانب در مملکتشان تصرف نکند. گناهشان این بود که مى خواستند آزاد باشند، اختناق نباشد؛ مى خواستند غارتگرها را بیرون کنند. اینها گناه این ملت بود که به روى آنها این طور مسلسلها کشیدند و حالا هم دست برنمى دارند. همین چند روز هم باز در شهرستانها از این کارها بوده است.
اینها- یعنى عمال اجانب- هر روزى با یک صورت در پرده ها و در چهره هایى هستند. اینها عمالشان را ممکن است بیست سال، سى سال، به صورت یک آدم ملى درآورند و بر ملت معلوم نباشد که این چه کاره است! وقتى که چهره واقعى پیدا شد، آن وقت ملت مى فهمد چه بوده این. یک نفر سى سال، بیست سال در چهره ملیت بوده است، در چهره دیانت بوده است آن وقتى که آن محفوظ بوده است این؛ و نگه داشته اند این را براى یک روزى- یک روزى که احتیاج دارند که با حربه ملیت ملت را بکوبند، مثل امروز٫ امروز با حربه «ملیت» و رفتن سر قبر دکتر مصدق ملت را دارند مى کوبند. و چنانکه شریف امامى با حربه «صلح» آمد و ملت را کوبید، اینها با این حربه آمدند. و این ملت که الآن دارد صدایش ... دیروز سرتاسر مملکت، تمام مملکت، یکصدا مى گفتند که ما دولت جدید را مى خواهیم. اینها را ملت حساب نمى کنند.! ملت آن است که امریکا بشناسد که او ملت است، اگر امریکا تثبیت کرد ملیت کسى را! آن هم تثبیتش به این است که منافع او را تأمین بکند و الّا آن اشخاصى که مى گویند ما ملى هستیم و ما مطیع ملت هستیم، به آراى ملت احترام مى گذاریم، [خیر.] دیروز این آراى ملت نبود؟ دیروز چند میلیون مردم فریاد کردند، اینها ملت نیستند؟ باز هم آن ملتى که باید در نظر امریکا و عمال امریکا باشد اینها نیستند. این «ملت» آنهایند که مى گویند باید همه چیز را داد به امریکا، همه چیز را داد به خارجیها!
شما که در بیمارستانها بودید مى دانید به این ملت چه گذشت. شما یک گوشه اش را مى دانید، بیمارستانهاى دیگر هم گوشه هاى دیگرش را مى دانند. بسیارى اش هم از چشم شماها و سایر برادرهاى شما مخفى بوده است. چنانکه دزدیهایى که اینها کردند، خیانتهایى که اینها کردند، از چشم ما اکثرش مخفى است؛ ما نمى دانیم اینها چه کردند.
آقا من یک قصه اى را برایم نوشتند یا در مجله دیدم- یادم نیست الآن- که یکى از خواهرهاى این محمد رضا در خارج یک ویلایى خریده است که قیمت او را من الآن نمى دانم چه قدر بود لکن نوشته بود که براى گلکارى او شش میلیون دلار خرج گلکارى آن ویلاست.! اینها یک همچو کارهایى کرده اند و ما بى اطلاعیم و نمى دانیم چیست.
شش میلیون دلار، یعنى تقریباً ۳۲ میلیون تومان، خرج گلکارى! اینها برداشتند هر چه ما داشتیم، رفتند. ارتشبدهایشان چقدر بردند، و خودش و عائله اش چه قدر بردند؛ و خزاین ملت را خالى کردند و یک مملکت خراب و ویران گذاشتند و رفتند.
خداوند ان شاء اللَّه شما که زحمت کشیدید براى این ملت و تَعَب[۱] کشیدید- خوب، من مى دانم که کسى بالاى سر یک کسى که مظلوم است و کتک خورده است مجروح شده است دارد مى میرد شاید در حضور شما بسیارشان مرده اند من مى دانم به شما چه گذشته است، خدا هم مى داند- شما اجرتان با خداست. خدا مى داند که شما چه کشیده اید؛ و خداوند جبران خواهد کرد. ان شاء اللَّه خداوند به همه شما سلامت بدهد. رفقا همه تشریک مساعى کنید در این امور؛ در این نهضت متحد بشوید. اگر در این نهضت شکست بخورید تا آخر شکست خورده اید. همه با هم باشید، همه با هم تشریک مساعى بکنید تا اینکه پیروزى برایمان حاصل بشود.»
(صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۱۱۷-۱۱۹)
پیام امام به مردم ایران و تأکید بر نداشتن سخنگو در آن مقطع تاریخی از سندهای مهمی است که می توان به آن اشاره کرد. متن این پیام در زیر آمده است:
«بسمه تعالى به اطلاع مردم مى رساند: کسى حق ندارد به عنوان سخنگو یا اطرافى یا وابسته و یا تحت هر عنوان دیگرى، از طرف این جانب مطلبى بگوید. من خودم قلم و بیان دارم و اظهار نظرهایى که در رادیوها و یا جراید مى شود به خود اشخاص مربوط است و به این جانب ربطى ندارد. به تاریخ ۱۱ ع ۱ ۹۹»
(صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۱۱۲)
نامه سپاسگزاری از آیت الله گلپایگانی از دیگر نامه هایی است که امام به پاس تبریک ورودشان به میهن، خطاب به ایشان صادر کرده است. متن آن در پی می آید:
«حضرت آیت اللَّه آقاى گلپایگانى- دامت برکاته به عرض عالى مى رساند، مرقوم محترم که حاکى از صحت مزاج شریف و حاوى تفقد و ابراز محبت نسبت به ورود حقیر به کشور ایران بود، واصل و موجب کمال تشکر گردید. امید است ان شاء اللَّه تعالى با حفظ وحدت کلمه، عموم مسلمانان تحت رهبرى آیات عظام و علماى اعلام- دامت برکاتهم- به پیروزى کامل نایل گردند؛ و در این موقع حساس و تاریخى بتوانیم تا حدودى به وظیفه خود نسبت به شریعت مقدسه انجام وظیفه کنیم. خدماتى که حضرت مستطاب عالى در طول مبارزات گذشته انجام داده اید و شداید و سختیهایى را که تحمل کرده اید، فراموش نخواهد شد. مرجوّ آنکه در مظانّ استجابت دعا این جانب را از دعاى خیر فراموش نفرمایید. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینى»
(صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۱۱۳)
همچنین در بازگشت آقای سید عزالدین حسینی به زنجان، خطاب به مردم آن سامان نامه ای نوشته و در آن اظهار امیدواری کردند که مبارزاتشان را در آن بخش از کشور به رهبری ایشان ادامه دهند. متن این نامه به شرح زیر است:
«بسمه تعالى اهالى محترم شهرستان زنجان- ایّدهم اللَّه تعالى مرقوم آقایان محترم واصل، و از مضمون آن اطلاع حاصل گردید. از اظهار محبتى که نموده بودید کمال تشکر را دارم. درباره جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سید عز الدین حسینى- دامت برکاته- که نوشته بودید، با ایشان مذاکره شد و قرار است ان شاء اللَّه تعالى به زنجان بازگردند. امید است به خواست خداوند تحت رهبرى معظمٌ له به مبارزه خود علیه ظلم و استبداد ادامه دهید. از خداى تعالى ادامه توفیقات شما و عزت اسلام و مسلمین را خواستارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته. به تاریخ ۱۱ ع ۱ ۱۳۹۹ روح اللَّه الموسوی الخمینى»
(صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۱۲۰)