به یادماندنیترین مناظره ثامنالحجج(ع)
رأس الجالوت به امام رضا(ع) گفت: اى پسر محمّد! اگر خوف از دست دادن ریاستى که بر تمام یهود پیدا کردهام، نبود، به محمّد(ص) ایمان مىآوردم، به خدا تا به حال کسى را ندیدم، بهتر از شما تورات، انجیل و زبور را بخواند.
بارها شنیدهایم که امام رضا(ع) با برپایی کرسیهای آزاد اندیشی در عصری که انبوه کتابهای ترجمه شده یونانی، هندی و ایرانی وجود داشت، به ترویج معارف اهلبیت(ع) مبادرت میکردند تا به شبهات و ابهاماتی که در جامعه اسلامی رواج یافته بود، پاسخ دهند.
در زیر به یکی از روایت معتبر از کتاب «جلوههای اعجاز معصومین(ع)» تالیف عالم وارسته قطب راوندی که مربوط به مناظره ثامن الحجج علیهالسلام است، اشاره میشود:
*هنگامی که امام رضا(ع) با زبان مخاطبان خود سخن میگوید
روزی امام رضا علیهالسلام به بصره آمد و در منزل حسن بن محمّد وارد شد و فرمود: اى حسن! جماعت شیعه و اشخاصى که با من کارى دارند حاضر ساز و جاثلیق نصرانى - رییس مسیحیان در ممالک اسلامى -و رأس الجالوت -بزرگ یهود و دانشمند آنان- را نیز دعوت کن و به همه بگو از آنچه مىخواهند سئوال کنند، همه اعم از زیدیه و معتزله جمع شدند، ولى نمىدانستند، حَسن آنها را براى چه جمع مىکند.
وقتى که همه حاضر شدند، منبرى براى آن حضرت گذاشته شد و حضرت بر فراز آن قرار گرفت و رو به حضار مجلس فرمود: السلام علیکم ورحمة اللّٰه وبرکاته، آیا مىدانید چرا من سخنم را با سلام آغاز کردم؟
گفتند: خیر.
فرمود: براى اینکه به شما آرامش بدهم.
گفتند: خداوند تو را رحمت کند، تو کیستى؟
فرمود: من على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب و فرزند رسول خدا(ص) هستم، امروز نماز صبح را با والى مدینه در مسجد رسول خدا(ص) خواندهام، بعد از اینکه نماز را خواندیم، نامهاى را که از سوى صاحبش به او رسیده بود، نشانم داد و با من مشورتکرد و من هم او را راهنمایى کردم و وعده دادم که بعد از نماز عصر،به مدینه بر مىگردم تا جواب نامه را نزد من بنویسد و من به وعدهام عمل خواهم کرد ولا حول ولا قوّة الاّ باللّٰه.
*علومی که تنها در نزد اهلبیت(ع) است
آنگاه مردم گفتند: یابن رسول اللّٰه! ما را همین قدر کفایت مىکند و شما نزد ما راستگو هستید و براى ثبوت امامت شما دلیلى دیگر لازم نیست، سپس برخاستند تا بروند که حضرت فرمود: بمانید و متفرق نشوید، من شما را در اینجا جمع کردهام تا از من سئوال کنید از هر آنچه مىخواهید؛ از آثار نبوّت و علامتهاى امامتى که نمىیابید آنها را مگر نزد ما اهل بیت، پس سئوالهایتان را بیاورید.
پس عمرو بن هذّاب شروع کرد و گفت: محمّد بن فضل هاشمى، کلماتى درباره شما مىگوید و مقاماتى براى شما قائل است که قلبها آن را قبول نمىکنند.
حضرت فرمود: آنها چیست؟
گفت: محمّد بن فضل هاشمى مىگوید: شما هر آنچه را خداوند نازل فرموده، مىدانید و مىتوانید به هر زبان و لغتى صحبت کنید.
امام فرمود: محمّد بن فضل راست مىگوید، من آنها را به او خبر دادهام، پس بشتابید و سئوال کنید.
عمرو بن هذّاب گفت: ما قبل از هر چیز شما را با زبان امتحان مىکنیم، ما در این شهر افراد مختلف اعم از رومى، هندى، فارسى و ترکى زبان داریم، همه آنها را حاضر مىکنیم.
حضرت فرمود: پس تکلم کنید، به هر آنچه دوست دارید، إن شاء اللّٰه به هر یک از شما با زبان خودتان پاسخ خواهم گفت، پس هر کدام از آنها با زبان و لغتخودشان مسألهاى را پرسیدند و امام هم با لغت خودشان، به آنان پاسخ گفت، مردم بسیار تعجّب کرده و حیران ماندند و تصدیق کردند که امام از خود آنها به زبانشان واردتر و فصیحتر است.
*پیشبینیهای امام رضا(ع) درباره یک فرد بصری
سپس حضرت، به عمرو بن هذّاب توجّه کرد و فرمود: اگر به تو خبر دهم که در همین ایّام به خون یکى از اقوامت، مبتلا مىشوى -او را مىکشى- مرا تصدیق مىکنى؟ او جواب داد: خیر! چون غیب را فقط خدا مىداند.
حضرت فرمود: آرى، اما آیا خداوند نمىفرماید:«عٰالِمُ اَلْغَیْبِ فَلاٰ یُظْهِرُ عَلىٰ غَیْبِهِأَحَداً إِلاّٰ مَنِ اِرْتَضىٰ مِنْ رَسُولٍ»، پس رسول خدا نزد خداوند است و ما ورثه همان رسولى هستیم که خداوند او را از غیب خود مطلع و آگاه ساخته است، از هر آنچه خواسته است، پس ما به آنچه در گذشته رخ داده است و آنچه در آینده تا روز قیامت رخ خواهد داد، آگاه هستیم.
اى پسر هذّاب! آنچه به تو خبر دادم در ظرف پنج روز واقع خواهد شد، پس اگر آنچه را که به تو گفتم در این مدت صورت نگرفت، پس من دروغگو و افترا زننده هستم، ولى اگر صحیح شد پس بدان که تو ردکننده خدا و رسول او هستى.
سپس امام فرمود: چیز دیگرى نیز هست و آن اینکه آگاه باش که به زودى نابینا خواهى شد و چیزى را نمىبینى نه زمین و نه کوهى را، بعد از چند روز همان طور شد که امام فرموده بود.
مطلب دیگر اینکه، تو به زودى به دروغ قسم خواهى خورد، لذا به مرض پیسى مبتلا مىشوى.
محمّد بن فضل مىگوید:به خدا قسم! هر چه حضرت رضا(ع) گفت، به سر عمرو بن هذّاب آمد.
*امام رضا(ع) بندهایی از انجیل را بر جاثلیق میخواند و او حیران نظاره میکند
سپس امام رضا(ع) رو به جاثلیق کرده فرمود: آیا در انجیل، دلیلى بر پیامبرى حضرت محمّد(ص)هست؟
جاثلیق گفت: اگر چنین چیزى باشد، ما آن را انکار نمىکنیم.
حضرت فرمود: از«سکینه» که در سفر سوم- جزیى از اجزاى تورات و انجیل- از کتاب انجیل است، به من بگو.
گفت: نامى از نامهاى خداى متعال است که براى ما اظهار آن جایز نیست.
امام فرمود: اگر براى تو ثابت کنم که آن اسم محمّد(ص) و یاد اوست و عیساى پیامبر، به آن اقرار کرده و آن را براى بنى اسرائیل بشارت داده است، اقرار مىکنى و در صدد انکار آن بر نمىآیى؟
گفت: اگر چنین کنى اقرار مىکنم؛ چون من انجیل را رد نمىکنم و منکر آن نیز نمىشوم.
حضرت فرمود: پس بگیر براى من سفر سوم را که در آنجا نام محمّد(ص) ذکر شده و عیسى به حضرت محمّد(ص) بشارت داده است.
جاثلیق گفت:این هم سفر سوم، حضرت، سفر سوم از انجیل را گرفته و خواند تا به نام پیامبر(ص) رسید، سپس رو به جاثلیق کرد و فرمود: این پیامبرى که در اینجا توصیف شده است، کیست؟
جاثلیق گفت: او را توصیف کن.
حضرت فرمود: چیزى از خود نمىگویم، بلکه توصیف خدا را ذکر مىکنم؛ او صاحب ناقه و عصا و کسا هست، پیامبر امّى است که نام مبارک او در تورات و انجیل نوشته شده، امر به معروف و نهى از منکر مىکند و حلال و حرام خدا را بیان مىکند، طیّبات و پاکیها را حلال و خباثت و ناپاکیها را حرام مىکند، تکالیف و گناهان سخت را بر مىدارد و زنجیرهایى که مانع از پیمودن راه رستگارى و طریق عدل و مستقیم مىشوند، از بین مىبرد، اى جاثلیق! تو را به حق عیسى که روح خدا و کلمه او بود، آیا در انجیل این توصیفات را براى این پیامبر ندیدهاى؟!
جاثلیق سرش را پایین انداخت و دانست که اگر انکار کند، کافر خواهد شد، بعد گفت: آرى، این صفات در انجیل هست و عیسى(ع) نام این پیامبر را آورده است.
امام فرمود: اکنون که انکار نکردى و به این مطالب اقرار کردی، سفر دوم انجیل را نیز بیاور که در آنجا نام آن پیامبر و جانشینش -على(ع)- و نام دخترش فاطمه و فرزندانش حسن و حسین(ع) ذکر شده است.
وقتى جاثلیق و رأس الجالوت، مشاهده کردند که حضرت از آنها بهکتابهایشان عالمتر است، عرضه داشتند: قسم به خدا! چیزى فرمودید که رد و دفع آن براى ما امکان ندارد، مگر اینکه منکر تورات و انجیل و زبور بشویم و مطالب شما را موسى و عیسى بشارت دادهاند، ولى ما نمىدانستیم او محمّد(ص) است! ولى اکنون چون شک داریم که آیا این محمّد، محمّد شماست و یا محمّد دیگر، لذا نمىتوانیم به نبوّت او اقرار کنیم!
امام فرمود: چرا به شک چنگ مىزنید، مگر از ابتداى خلقت تا به حال، خداوند کسى را مبعوث کرده است که نامش محمّد(ص) باشد؟ و آیا غیر از محمّد ما، در کتابهاى آسمانى «محمّد» دیگرى دیدهاید؟
آنها از جواب باز ماندند و گفتند: ما نمىتوانیم قبول کنیم که این محمّد، محمّد شماست؛ چون اگر به پیامبرى او و جانشینى على(ع) و فرزندانفاطمه اقرار کنیم، به اجبار مسلمانشدهایم.
امام فرمود: تو اى جاثلیق! در پناه خدا و پیامبرش ایمان بیاور و از ناحیه ما، بدى به تو نمىرسد و از چیزى خوف نداشته باش.
جاثلیق گفت: اکنون که مرا پناه دادى، نامهایى که ذکر کردی، در تورات، انجیل و زبور آمده است.
حضرت فرمود: آیا سخنان تورات و انجیل و زبور راست است یا دروغ؟ گفت: بلکه راست است و خدا جز حق نمىگوید.
*نام پنج تن آل عبا در زبور آمده است
بعد از اینکه امام از جاثلیق اقرار گرفت، رو به رأس الجالوت کرده،فرمود: گوش کن اى رأس الجالوت! سفر فلان از زبور داود را.
رأس الجالوت گفت: بخوان، خدا تو را و پدر و مادرت را مبارک گرداند، امام شروع کرد و سفر اول از زبور را خواند تا اینکه به نام محمّد، على، فاطمه و حسنین(ع) رسید،فرمود: اى رأس الجالوت! تو را به خدا! آیا اینها در زبور داود نیست؟ به تو نیز مثل جاثلیق پناه مىدهم.
رأس الجالوت گفت: آرى، عین مطالب و نامها در زبور آمده است.
حضرت فرمود: تو را به حق ده معجزهاى که خداوند بر موسى بن عمران اعطاکرد، قسم مىدهم، آیا این پنج تن، در تورات به عدل و فضل توصیف نشدهاند؟ گفت: آرى و کسى که منکر آن شود به خدا و پیامبرانش کافر شده است.
امام رو به او کرد و فرمود: فلان سفر از تورات را بیاور و شروع کرد به خواندن.
رأس الجالوت از خواندن و فصاحت و بلاغت حضرت، تعجّب کرد، وقتى امام به نام مقدس محمّد(ص) رسید، رأس الجالوت گفت: آرى، اینها احماد و دختر او، والیا و شبر و شبیر هستند که معناى آن به عربى مىشود: محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین.
امام آن جز از تورات را تا به آخر خواند، سپس رأس الجالوت گفت: به خدا قسم! اى پسر محمّد! اگر خوف از دست دادن ریاستى که بر تمام یهود پیدا کردهام، نبود به احماد -محمّد(ص)- ایمان مىآوردم و دستورات شما را اطاعت مىکردم و قسم به خدایى که تورات را بر موسى و زبور را بر داود و انجیل را بر عیسى نازل کرد تا به حال کسى را ندیدم، بهتر از شما تورات و انجیل و زبور را بخواند و به بهترین بیان و فصاحت و بلاغت، آن را تفسیر کند.
منبع : خبر گزاری فارس