اما بی شک در این میان شلمچه معروف ترین منطقه عملیاتی در بین همه مناطق عملیاتی کشور است که بی شک مسیر همه کاروانهای راهیان نور از این منطقه گذر می کند و بیشترین حجم سفر در این نقطه مرزی با کشور عراق صورت می گیرد. در مورد شلمچه می گویند: هر رزمنده ای در جریان عملیات به این منطقه می رفت امیدی به بازگشت نداشت.
منطقه مرزي شلمچه در منتهي اليه غرب خرمشهر واقع شده است . از جنوب و غرب به عراق وصل است و خودش در يک زاويه قائمه اي که بدين شکل ساخته شده، قرار گرفته است. دشت شلمچه تا عمق خاک عراق ادامه دارد. به ادامه شلمچه در آن طرف مرز، شلمچه عراق مي گويند. جزاير مجنون (خيبر)، کانالهاي زوجي و پرورش ماهي و نهرهاي جاسم و دوعيجي در شلمچه عراق واقع است.
محور اصلي تهاجم ارتش عراق به سمت خرمشهر و شرق کارون، شلمچه بود. عراق توانست با اعزام چندين لشکر مکانيزه، پياده و زرهي پس از 35 روز جنگ، خرمشهر را اشغال کند و با عبور از رودخانه کارون، خود را به جاده آبادان - ماهشهر برساند.
دشمن در سال 1364 به دنبال مشاهده پيشرويهاي رزمندگان اسلام به فکر ايجاد مانعي غيرقابل عبور براي نيروهاي اسلام افتاد. بنابراين پيرو تدابير پدافندي خود، در شمال جزيره بوارين، آب زيادي را در زميني به وسعت 75 کيلومتر مربع رها ساخت . آب گرفتگي فوق توسط کانالي به عرض دو کيلومتر از سمت پاسگاه زيد از طريق هورالعظيم تغذيه مي شد. عمق آب گرفتگي شلمچه در زمان جنگ با توجه به کنترل آن توسط دشمن حداکثر به 170 سانتيمتر مي رسيد که بدين ترتيب درياچه اي مصنوعي با عمق کم که پيشروي قايق و غواص در آن نيز با مشکلاتي همراه بود، ايجاد کرده بود.
از ديگر مواضع پدافندي دشمن ، کانال زوجي بود؛ کانال دو رديفه اي به طول تقريبي هشت کيلومتر و عرض 40 متر و شامل دو شاخه بيست متري که به فاصله چهار متر از يکديگر قرار گرفته اند. کانال زوجي تقريبا شمالي - جنوبي است که از يک طرف به کانال ماهيگيري و از سمت ديگر به اروند متصل مي شود.
دژ مرتفعي با مواضع مثلثي شکل، غرب کانال را بر شرق آن مسلط ساخته است. داخل مثلثيها مواضع ديگري شبيه به مثلث تعبيه شده است. مواضع مثلثي، پيشرفته ترين طرح پدافندي بود که توسط اسرائيل طرح ريزي و در اختيار صدام قرار داده شد. ايجاد مواضع مثلثي در اين نقطه باعث شد که قوت خطوط پدافندي در اين منطقه استحکام بيشتري نسبت به تمام خطوط پدافندي عراق داشته باشد.
عمليات کربلاي پنج که مهمترين عمليات ايران است در اين منطقه انجام شد و ماشين جنگي عراق نابود شده، يگانهاي زيادي از آن منهدم گرديدند و بيش از 45 هزار نفر از عراقيها کشته و زخمي شدند. پس از عمليات کربلاي پنج آثار باقيمانده از شهدا در محل يادمان شهداي شلمچه جمع آوري شد که زيارتگاه ميليونها نفر در طول سالهاي اخير شده است. حضور پرشور مقام معظم رهبري در تاريخ هشتم مهر ماه 1378 در مشهد شهيدان شلمچه، نورانيت خاصي به اين منطقه داد و بنا به دستور معظم له، مقرر شد يادمان شهداي شلمچه و فضاهاي مورد نياز و جاده هاي ضروري، طراحي و اجرا شود.
عمليات كربلاي چهار تمام شده بود و هنوز خاطره شهادت بسياري از بچه ها از اذهان نرفته بود كه بايد رزمندگان و مردم شهد شيرين پيروزي را مي چشيدند. يكي از فرماندهان عمليات كربلاي پنچ مي گفت: تمام جوانب را بررسي كرديم. شناسايي منطقه كار راحتي نبود. محور «شلمچه» از همه محورها مهمتر بود. شلمچه دروازه بصره بود. از اين نقطه می توانستند به دشمن نفوذ كنند. دشمن محكمترين مواضع و موانع را برپا كرده بود.
بررسي منطقه وقت مي برد. دشمن در منطقه آب رها كرده بود. خط اولش، دژ محكمي بود با سنگرهاي بتوني. پشت آن تانكها مستقر بودند و به خوبي بر منطقه اشراف داشتند. خط دوم و سوم كه كانال بود، خط چهارمش هم پشت نهر دوعيجي بود. خط پنجم هم قرارگاه تاكتيكي دشمن و مركز توپخانه بود و تازه اين، همه ماجرا نبود.
19 دي ماه ۱۳۶۵ بود. ساعت يك و نيم شب. دشمن اين طور استدلال كرده بود كه فعلا ايران بعد از عمليات ناموفق كربلاي چهار، قادر به انجام عمليات جديدي نيست. نيروهاي عراقي كم كم به سمت فاو رفته بودند تا در بازپس گيري آنجا حضور داشته باشند. اينجا بود كه رزمنده ها زمان را به دست گرفتند. حمله نيمه شب بسيجي ها در شرق بصره، دشمن را گيج كرده بود. دشمن غافلگير شده بود. رمز مقدس «يا زهرا (س)» داشت كار خودش را مي كرد.
شكستهاي متعدد، دشمن را به اين نتيجه رسانده بود كه به جاي حالت تهاجمي، حالت تدافعي بگيرد. به همين دليل، دست به كار شد و در شلمچه، موانع وسيعي به شكل «ن» ساخت كه دهانه باز آنها به عرض 300 متر به طرف ايران قرار داشت. ارتفاع اين موانع، به هفت متر مي رسيد. ساخت اين نوني ها كار را براي ما دشوار ساخته بود.
تسلطي كه عراق از اطراف اين گودال به رزمنده هاي ايراني داشت، امكان هر تحركي را از آنها مي گرفت و ما براي فتح هر يك از اين موانع، شهداي بسياري را تقديم كرديم؛ اما بالاخره ايمان و اراده رزمندگان از سد تمامي موانع گذشت.
خيلي ها زير رگبار گلوله فقط «هدف» را مي ديدند و بهانه اي براي برگشتن نمي آوردند. آنچه در شلمچه مهم بود، اين كه رزمنده ها سرعت عمل را به دست بگيرند. در صورت تسلط بر اين منطقه ايران می توانست برتري خود را در جنگ ثابت كند.
خيليها شلمچه را با غروبش مي شناسند و نذر مي كنند كه غروب به شلمچه برسند. نجواي غروب شلمچه با بقيه ساعات روز فرق ميكند. فقط بايد يك بار امتحان كرد.
شلمچه هنوز هم گلوگاه عراق است. كمي آن طرف تر حسينيه شلمچه قرار دارد، با نشانه هاي پر رنگ پايداري... تانكهاي به گل نشسته، مينهاي خنثي نشده، كلاه و قمقمههاي سوراخ شده و نخلهاي بي سر.اصلا مي خواهم بگويم: دريچه هاي آسمان، توي خاك شلمچه است.
منبع : خبرگزاری مهر